Page 9 - فصلنامه فرهنگی خبری شماره نهم
P. 9
شماره نهم :پائیز 1399
با بنیاد ایرانشناسی زیباییهـای صوتـی مـ یرود و فضای زیبای پـر آواز و گاهی ابرو ،گاهی چشم ،گاهی نگاه و گاهی اعضای زیبای
پـر نغمـه را م یشـنود و مدهـوش میشـود و كتابی هم یك صورت .همة اینها نشانگر این است كه هم عارف و
در ای نبـاره مینویسـد .اینهـا همـه نشـانگر ایناسـت هم هنرمند به ریزهكاریهای زیبایی این عالم نظر دارند؛
كـه هنرمنـد میتواند بـا آن عالم ارتباط داشـته باشـد و فلسفه هم همینطور است.
ببینید كـه آن عالم ،جلوهای از هسـتی اسـت .همانطور در این باب باید دقت بیشتری شود .ممكن است این
كـه زیباسـت ،نشـانگر هسـتی هم هسـت ،چـون اصل سؤال پیش بیاید که اگر سازوكاری برای آنكه هنرمند به
هسـتی زیباسـت و از اینرو هسـتی مطلـق -یعنی وجود شهود دست بیابد وجود دارد ،آن سازوكار چگونه است؟
مطلـق باریتعالـی -جامـع همـة زیباییهاسـت .مـا در سازوكار آن را در فلسفه بیان كردهاند .انسان در درون
وصـف خداوند در دعای سـحر میگوییـم « :اَللّهـ َّم اِنّی خود قوا و نیروهایی دارد كه گاهی اوقات از آن به عقل
اَ ْسـ َئ ُل َک ِمـ ْن َجمالِـ َک بِ َا ْج َملِـ ِه َو ُک ُّل َجمالِـ َک َجمی ٌل» .و گاهی به عشق تعبیر م یكنند .عشق ب هدنبال زیبایی و
عقل ب هدنبال كمال و ارتباطات خداوند جمیل اسـت ،خداوند
زیباسـت و همـة زیباییها از میردامـاد در خلسـ هها و سـفرهای منطقی و ریاضی صحیح و
تناسب بین هر چیزی است. آ ِن اوسـت ،بنابریـن مخلوق
حال یا عمل است یا گفتار و یا معنـوی خـود ،نغم ههـای آسـمانی او هـم باید زیبا باشـد.
را شـنیده اسـت .او در نقل خلس های
هر چیز دیگری است. که داشـته م یگویـد در فضـای عالم عارف در این عالم چیزی
فلاسفه دربارة عقل فعال جز زیبایی نم یبیند .در هر
سخن گفت هاند؛ چه عقل فعال دیـدم كه انبوهـی از نغم ههـای زیبا رویدادی كه اتفاق م یافتد
همان انسان كبیر باشد یا ب هتعبیر در آن پیچیـده ب هحدی كه انسـان را جلوهای از زیبایی وجود
شرع یاش رو حالقدس كه صادر حیـران و هر عاقلی را شـیدا م یکند. دارد .ب ههمین دلیل هنرمند در
اول و عقل اول است .در واقع جستجوی خودش در فضای
انسان كبیر مجموعة كثرات این هستی فلسفی گام برم یدارد .از
ای ن روست كه هنر یكی از شاخ ههای هست یشناسی و یكی عالم است با همه داشت ههای خود كه خداوند به آن عطا كرده
از رشت ههای فلسفه است .فلسفه واقعی نم یتواند از هنر یعنی است .ما در جهانی بسیار با عظمت زندگی م یكنیم كه بیشتر
ك ّشاف و كاشف زیبای یهای این عالم دیدهپوشی كند و آن آن ماورای عالم ماده است .انسان نیز جزئی از این عالم بلکه
را جزو مسائل فلسفه م یشمارد .واقع ًا جا دارد به این مسائل جزئی فعال در این عالم است .فعل او اعم از عمل خارجی یا
گفتار یا حتی پندار در عالم اثر م یگذارد .فعل ما در عالم مثل دقت و توجه بیشتری شود.
در واقع برای ارتباط بین هنر و فلسفه فضایی كه كسی است كه در مقابل كوهی ندا در م یدهد ،این ندا در كوه
گسترده است از انواع زیباییهای خلقت وجود دارد و در م یپیچد و منعكس م یشود.
عرفان بیش از دانشهای دیگر ب هدنبال این بودند كه این بنابرایـن یـك انسـان مثا ًل هنرمنـد ،حكیـم یـا
زیبایی را بجویند و برای آن رمزها گذاشتهاند .رمزهایی عـارف ،میتوانـد از اسـتعداد درونی خود اسـتفاده كند
كه در ادبیات شاعرانة عرفا دیده میشود ،گاهی گیسوست ،و بـا عقـل فعال یـا همـان مجموعـة عالم كبیـر متصل
7