Page 23 - فصلنامه فرهنگی-خبری شماره 5
P. 23

‫شماره پنجم‪ :‬پائیز ‪1398‬‬

‫با بنیاد ایران‌شناسی‬      ‫قـرآن اسـت و در سـخنان حضرت امـام (ره) هـم به یاد‬

                          ‫داریـم کـه ایشـان مثنـوی را تفسـیر قـرآن م ‌یخواندند‪.‬‬

                          ‫اگـر امـروز شـاهدیم که مثنوی حضـور گرمـی در دنیای‬

                          ‫مـا دارد‪ ،‬بـه ایـن دلیـل اسـت کـه در میـان مخاطبـان‬

                          ‫سـروده شـده و گویـی مولانا بـرای کل مـردم تاریخ این‬

                                                  ‫کتاب را سـروده اسـت‪.‬‬

                          ‫همچنیـن دکتر قاسـم پورحسـن‪ ،‬پژوهشـگر فلسـفه‬

                          ‫کـه آخریـن سـخنران این نشسـت بود با اشـاره بـه رابطه‬

                          ‫مولانـا و عقـل چنیـن بیان داشـت‪ :‬بسـیاری به نادرسـت‬

                          ‫مولـوی را مخالـف عقـل م ‌یداننـد امـا چنیـن نیسـت‪.‬‬

                          ‫متأسـفانه کشـورهای مختلف سـرمای ‌ههای ما را بـه تاراج‬

                          ‫برد‌هانـد و ما سـاکت و به میـراث خود ب ‌یتوجه هسـتیم و‬

                          ‫این مشـکل با برگزاری نشسـ ‌ت حـل نم ‌یشـود و نیازمند‬

                          ‫کوشـ ‌شهای بنیـادی اسـت‪ .‬ایشـان در ادامـه چنیـن بیان‬

                          ‫مخاطبان سـنجیده شـود و پـس از آن متناسـب با میزان داشـت‪ :‬وقتـی تر ‌کها نم ‌یتواننـد حتی یک خـط از آثار‬

                          ‫درک مخاطبـان بسـت ‌ههای درسـتی تنظیـم و ارائه شـود‪ .‬مولانـا‪ ،‬فارابـی و اب ‌نسـینا را بخواننـد‪ ،‬واقعـ ًا چه نسـبتی‬

                          ‫خیلـی از مسـائل را نمی‌شـود بـرای مخاطـب عـام بیان بیـن آنهـا و این مفاخـر وجود خواهد داشـت؟ متأسـفانه‬

                          ‫کـرد‪ ،‬امـا بعضـ ًا در این جلسـات از ابتدا شـروع م ‌یکنند مـا به میـراث همچون گذشـته نـگاه م ‌یکنیم اما ایـن نگاه‬

                          ‫و همـه چیز را برای همـه کس می‌گوینـد‪ .‬مولانا تخلص درسـت نیسـت‪ .‬میـراث حیـث وجـودی دارد و حاضر و‬

                          ‫«خمـوش» داشـت و دائـم می‌گفـت کـه قـرار نیسـت ناظر اسـت و عالوه‌بر سرچشـمه بـودن‪ ،‬بنیاد اسـت‪ .‬ما‬

                          ‫هـر چیـزی را برای هـر کس بیـان کـرد اما امـروز در بـدون مولانـا نم ‌یتوانیـم میراثمـان را بشناسـیم‪ .‬حکمت‬

                          ‫ایرانـی بـا دو بنیـاد خـود یعنـی فلسـفه و ادبیـات راه به‬  ‫مثنوی‌خوانـی چنیـن نکاتـی رعایـت نم ‌یشـود‪.‬‬

                          ‫ایشـان در ادامه بـا بیان اینکـه مثنوی معنـوی مولانا جهـان بیـرون یافته اسـت‪ .‬مولانا چـراغ عقـل را خاموش‬

                          ‫کتـاب زندگی اسـت‪ ،‬چنین اظهار کـرد‪ :‬مهمترین ویژگی نم ‌یکنـد و در آثـار او م ‌یبینیـم کـه عبار ‌تهای بسـیاری‬

                          ‫که مثنوی را از سـایر آثـار متمایز کرده‪ ،‬سـرودن آن در دربـاره عقـل دارد‪ .‬مولانا ادامـه حیات عقلی ماسـت‪ .‬مراد‬

                          ‫حضـور مخاطبـان حـی و حاضـر اسـت‪ .‬در هیـچ کتابی مولـوی از مضموم بـودن عقل‪« ،‬عقل جزوی» اسـت‪ .‬عقل‬

                          ‫نقـش مخاطبـان بـه ایـن انـدازه نبـوده و م ‌یتـوان ادعا جـزوی آفتش وهم اسـت و ظ ّن‪ .‬در مقابل‪« ،‬عقل عرشـی»‬
                          ‫کـرد اگـر نقـش مخاطبـان در سـرودن مثنوی بیشـتر از مؤسـس اسـت‪ ،‬اگر نباشـد‪ ،‬متنیت عـرش فهم نم ‌یشـود‪.‬‬

                          ‫مولانـا نباشـد‪ ،‬کمتـر نیسـت‪ .‬مثنـوی کتـاب فص ‌لبندی عقـل انشـاگر اسـت‪ .‬بر ایـن اسـاس «عقل جـزوی» عقل‬

                          ‫شـد‌های نیسـت و اگـر کسـی م ‌یخواهد موضوعـی را در را بدنـام کـرده اسـت و حکمت و عرفـان ایرانـی از منظر‬

                          ‫آن پیـدا کنـد‪ ،‬بایـد تمـام آن را بخوانـد‪ .‬مثنـوی زاییده مولانـا بـا «عقل عرشـی» بیان م ‌یشـود‪.‬‬

                      ‫‪21‬‬
   18   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28