Page 68 - فصلنامه فرهنگی-خبری شماره 5
P. 68
شماره پنجم :پائیز 1398
به آخر ریشه فعل (صورت امر) «ـه» افزایند :ماله از مال شوق و رغبت به ویرایش مجدد آن افزون شده و دوباره مصاحبه ویژه
(مالیدن)؛ استره از استر (استردن)؛ رنده از رند (رندیدن)؛ بنده فقیر را تشویق و آماده برای نشر این اثر ارزنده و
تابه از تاب (تابیدن ،تافتن)؛ دمه از دم (دمیدن)؛ کوبه مفید گردانید ،اکنون خوشوقتم که دانشنام هها به پیشگاه
از کوب (کوبیدن ،کوفتن)؛ سمبه از سمب (سمبیدن). ادب دوستان و پژوهشگران و فرهنگ دوستان این
سرزمین عرضه م یگردد و اگر این خدمت ناچیز مقبول
(دهخدا1377 ،ش2 :ج)2472 : طبع کسانی واقع شود و گرهای از کار فروبستهای بازنماید
اسم ذات و اسم معنی :نکته دیگر اینکه در زبان و راهنمای واژه و اسم ابزاری شود و رضایت درونی
پارسی اسم را به دو قسم ذات و معنی طبقهبندی کنند و آنان را فراهم کرده باشد ،خرسندی ب یپایان را مراست.
اسم ذات چون قائم به ذات باشد و وجود آن وابسته به این دانشنامهها را چون به توصیف و بیان و گزارش ابزار
دیگری نبود آن را اسم ذات نامند که شامل همه اشیاء و آلات م یپردازد «ابزارنامه» نام نهادیم و مجموعه آن
و ابزار و آلات میشود مانند :جامه ،نامه ،بیل ،کلنگ، را «دانشنامه ابزار و آلات؛ سلسله ابزارنامهها» (در هجده
شمشیر ،خنجر ،اما اسم معنی ،اسمی است که چون قائم به مجلد) قرار دادیم و البته هر ابزارنامه خود دانشنامهای
غیر و وجود آن به دیگری وابسته باشد ،آن را اسم معنی
گویند مانند :دانش ،رنجش ،سیاهی ،انسانیت ،محبت و جداگانه با موضوعی ویژه خود دارد.
این اسم معنی مقابل اسم ذات است به عبارت دیگر اسم
ذات اشیاء و اموال و ابزارها را دربر میگیرد .اسم معنی اکنون که راجع به ابزار صحبت فرمودید و دانشنامه
تمامی مفاهیم و اسامی که با وجود شخص یا چیز دیگری را ابزارنامه نام نهادید خو ِد ابزار چیست؟
تحقق م ییابد و در دانشنامهها (ابزارنامهها) این قاعده
پیش از پرداختن به شیوه تدوین و معرفی ابزارنامه،
رعایت شده است .اینک شرح واژه ابزار:
ابـزار (و تلفـظ پهلوی آن :افـزار) را در دو واژهنامه شایسته و بایسته است بدانیم ابزار چیست و به چه ابزار
معاصـر چنیـن توصیـف و تعریـف کردهانـد :ادات.
(دهخـدا1377 ،ش ،ج313 :1؛ معیـن ،ج)125 :1؛ آلت. م یگویند؟پیشینهومفاهیمآندرفرهنگوتاریخوادبیات
(همـان)؛ وسـیله( .همان)؛ ایرانی آن چگونه است؟ اما پیش از توضیح واژه ابزار باید
1.1مایه( .همان)؛
دو اسم آلت و ذات را برای خوانندگان روشن کرد که این
2.2آنچه در دیگ کنند پختن را (= دیگ افزار).
(همان)؛ دانشنام ههاحاویاسامیآلتوذاتم یباشند:
اسم آلت :در این دانشنام هها از اسم آلت (جمع آن:
3.3آنچه بدان طعام خوشبو کنند( .همان) آلات) سخن م یرود این ترکیب نشانگر بیان کلیه ابزار
از این واژه کلمات مرکب (به معانی آلت و وسیله و مایه)
و وسایل است که در عربی بر دو قسم است :مشتق و
فراوان ساخته شده که به نمون ههایی از آن اشارت م یرود:
1.1دستافزار؛ غیرمشتق .اسم آلت مشتق از ثلاثی متعدی بنا شود و آن
2.2پاافزار؛ را سه وزن استِ :مْف َعل چون :مصبغ ،مبرد؛ ِمْف َعلة چون:
3.3دیگافزار؛ مکنسة ،مرملة؛ ِمفعال چون :مفتاح ،مقراض .لکن این
اوزان قیاسی نیست .اما اسم آلت از غیرمشتق ،وزنهای
مختلفی دارد که غیرمنضبط است ،چون َج َرس و ِس ّکین.
در زبان فارسی چون خواهند از فعلی اسم آلت سازند
66