Page 69 - فصلنامه فرهنگی-خبری شماره 5
P. 69

‫شماره پنجم‪ :‬پائیز ‪1398‬‬

‫مصاحبه ویژه‬       ‫خویش اقدام به ساخت و استفاده از ابزار نموده و به قول‬                                         ‫‪4.4‬بوی‌افزار؛‬
                  ‫مشهور افزارسازی م ‌ینماید و ساختن و ب ‌هکار بردن ابزار‬     ‫‪5.5‬ابزارهای دستی‪ :‬به معنی ابزارها و آلت‌هایی که در‬
                  ‫به قدری برای انسان و پیشرفت اجتماعی او مهم بوده که‬
                  ‫در طول تاریخ تمام فعالیت‌های بشری (به جز مراودات‬            ‫کارهای دستی به کار می‌رود‪( .‬معین‪ ،‬ج‪)125 :1‬؛‬
                  ‫و آئین‌های رسمی‪ ،‬ملی و دینی) در راستای تولید ابزار‬         ‫‪6.6‬ابزارآلات‪ :‬به معنی آلت‌ها و افزارها‪ ،‬مجموعه‬
                  ‫بوده و به همین دلیل استفاده انسان از ابزار او را از دیگر‬
                                                                                                     ‫ابزارهای کار‪( .‬همان)؛‬
                                            ‫نخستین‌ها متمایز م ‌یسازد‪.‬‬       ‫‪7.7‬ابزاردان‪ :‬خورجین یا توبره‌ای که آلات کار ب ّنا یا‬
                  ‫اگربراساسیافت ‌ههایباستا ‌نشناسیودیرین ‌هشناسیانسان‬
                  ‫و پیش قراولان انسان اظهارنظر نماییم‪ ،‬ابزارسازی انسان‬                           ‫ن ّجار و مانند آن در آنست؛‬
                  ‫به بیش از یک میلیون تا ‪ 600‬هزار سال پیش برم ‌یگردد‪.‬‬        ‫‪8.8‬ابزارمند‪ :‬صاحب افزار‪ ،‬آنکه با ابزار کار کند؛‬
                  ‫نخستین ابزارهای انسان احتمال ًا شاخ ‌ههای کلفت درخت و‬
                  ‫سن ‌گهای تیز بوده است و چوب را برای کشتن حیوانات‬                      ‫پیشه‌ور‪ ،‬استادکار‪( .‬معین‪ ،‬ج‪)126 :1‬؛‬
                                                                             ‫همین مفاهیم و کلمات ترکیبی درخصوص واژه «افزار»‬
                    ‫و سنگ تیز را برای پوست کندن آنها ب ‌هکار م ‌یبرده است‪.‬‬
                                                                                ‫نیز که صورت دیگر (پهلوی) ابزار باشد‪ ،‬صادق است‪.‬‬
                       ‫دانشنامه را بر چه اساسی طبق ‌هبندی کرد ‌هاید؟‬         ‫‪1.1‬هرچه که بدان کاری انجام دهند افزار است‪( .‬معین‪،‬‬
                  ‫یکی از ویژگ ‌یهای مهم این دانشنام ‌هها برخورداری‬
                  ‫از رده شناختی فرهن ‌گها و دایر‌ىالمعار ‌فهای علمی‬                                           ‫ج‪)315 :1‬؛‬
                  ‫و تخصصی امروز است‪ .‬طرح طبق ‌هبندی آن براساس‬                ‫‪2.2‬آلتی که پیش ‌هوران و کارگران با آن کار کنند افزار‬
                  ‫ضرورت موضوعی آن‪ ،‬تلفیق فرهنگ و دایر‌ىالمعارف‬
                  ‫در این دانشنامه است‪ .‬در نو ‌عشناسی دایر‌ىالمعار ‌فها‪ ،‬این‬    ‫گویند مانند‪ :‬ا ّره‪ ،‬تیشه‪ ،‬چکش و غیره‪( .‬همان)؛‬
                  ‫دانشنامه جزو «دایر‌ىالمعار ‌فهای خاص» است‪ ،‬یعنی در‬                                        ‫‪3.3‬ابزار‪( .‬همان)؛‬
                  ‫واقع نوعی دایر‌ىالمعارف است که به موضوع شئ و اموال‬                                        ‫‪4.4‬آلت‪( .‬همان)؛‬
                  ‫و اشیای منقول م ‌یپردازد‪ .‬از جهتی دیگر و نگاهی دیگر‬
                  ‫از نوع دایر‌ىالمعار ‌فهای عمومی نیز محسوب م ‌یشود‪،‬‬         ‫‪5.5‬داروهای خوشبو که در غذا ریزند مانند‪ :‬زعفران‪،‬‬
                  ‫زیرا چندین محور موضوعی خاص را در اشیاء مدنظر‬                            ‫زردچوبه‪ ،‬دارچین و غیره‪( .‬همان)‬
                  ‫دارد که برای هر کدام دانشنامه و فرهنگی جداگانه تألیف‬
                  ‫و تدوین شده مانند‪ :‬دانشنامه پوشاک‪ ،‬البسه و منسوجات‬         ‫اینکه برخی از فرهنگ‌نویسان و قامو ‌سنگاران عرب‬
                  ‫یا دانشنامه ابزار و آلات موسیقی‪ ،‬دانشنامه ابزار و آلات‬     ‫واژه ابزار را جمع «بزر» گویند اشتباه است زیرا که این‬
                                                                             ‫واژه پارسی است و اسم جنس است نه اسم جمع‪ .‬چنانکه‬
                                            ‫جنگی و رزمی و الی آخر‪.‬‬           ‫افزار و اوزار صورت دیگر واژه است‪ .‬جمع عربی آن را‬
                  ‫از نظر گستره این دانشنامه مدخل‌ها به دو گروه تقسیم‬         ‫نیز گاهی «اباریز» ثبت کرد‌هاند ولی از حیث ریشه‌شناسی‬
                  ‫م ‌یشوند مدخل‌های مفصل و مدخل‌های مختصر و کوتاه‪.‬‬           ‫واژ‌گان ابزار و افزار هر دو در متون زبان‌های باستانی‬

             ‫‪67‬‬                                                                  ‫ایران (فارسی باستان‪ ،‬پهلوی‪ ،‬اوستایی) سابقه دارد‪.‬‬

                                                                                      ‫آیا انسان واقع ًا حیوان ابزارساز است؟‬
                                                                             ‫شاید بتوان برجسته‌ترین لقب انسان را که برازنده‬
                                                                             ‫و شایسته وی باشد حیوان ابزارساز برشمرد زیرا انسان‬
                                                                             ‫تنها حیوانی است که برای بهتر ساختن شرایط زندگانی‬
   64   65   66   67   68   69   70   71   72   73   74