Page 10 - فصلنامه فرهنگی خبری شماره نهم
P. 10
شماره نهم :پائیز 1399
شـود .ایـن اتصـال هما نطـور كـه اشـاره شـد ،اتصال روش خـاص و شـخصی خـود ،ب یاعتنـا به عالـم حس و با بنیاد ایرانشناسی
مـادی و ظاهـری نیسـت بلكـه در واقـع در آن غرق و روشـی متكی بـر قـدرت روح پـرواز كند و بـه ماورای
جزو آن میشـود ،جلـوهای از جلوههـای آن را م یبیند ،عالـم مـاده بـرود ،صیـدی بكنـد و با خـودش بیـاورد.
آن جلـوه او را شـیفته و شـیدا م یكنـد و برم یگـردد .ب ههمیـن دلیـل اسـت كـه هنـر ارزش دارد و بـه یـك
عـارف یـك جـور آن را بیـان م یكنـد و فیلسـوف به معنـا هنـر ،قدسـی و مقدس اسـت .امـا این هنـر ،هنری
گونـه دیگر .عـارف قلـم برمـ یدارد و در وصف وجود نیسـت كه بـه كارهـای برخاسـته از مهارت گفته شـود.
و عالـم موجـود م ینویسـد و شـاعر هنرمنـد آن را امـروز بـه بعضـی از كارهایی كـه از مهـارت برم یخیزد
و ناشـی از تكـرار و تمریـن اسـت هـم هنـر م یگویند. بهصـورت دیگـری منعكـس میكنـد.
مسلم ًا این توجه ،غیر از آن علم و ادراكی است كه ایـن هنری اصطلاحی اسـت .ولـی هما نگونه كـه دیدیم
دانشمند تجربی از كشف و ملاحظه و عك سبرداری خودش هنـر واقعـی هنری اسـت كه برخاسـته از شـهود و درك
معنـوی باشـد .در برخـی از از طبیعت دارد زیرا ما علم را
داسـتا نهایی كـه از شـعرا یـا عالـم ،جلـوهای از هسـتی اسـت. در فلسفه به دو بخش كلی علم
نقا شهـا یـا موسـیقیدا نها و همانطـور كه زیباسـت ،نشـانگر حضوری و علم حصولی تقسیم
موسـیق ینوازها ذكـر شـده، هسـتی هـم هسـت ،چـون اصـل م یكنیم .علم حصولی ب هصورت
آمده اسـت كـه آنها كارشـان هسـتی زیباسـت و از اینرو هستی گزارههایی در ذهن انسان منعقد
را از آ ِن خودشـان نم یدانستند مطلـق جامع همـة زیباییهاسـت. م یشود و جایگاه آن ذهن
بلكـه آن را ناشـی از الهـام و خداوند زیباسـت و همـة زیباییها است .روح آنها را ب هعنوان
كشـف م یدانسـتند نـه اینكه از آ ِن اوسـت ،بنابریـن مخلـوق او ذخیره و در واقع سخ تافزاری
فقـط بـه مهارتشـان بسـتگی برای حفظ نر مافزارهایی نگه
داشـته باشـد ،چـون آنهـا هم هـم بایـد زیبا باشـد. م یدارد .اما علم حضوری این
مهـارت را قبول نداشـتند. طور نیست.
یكی از ویژگ یهای هنر ،شخصی بودن آن است .علم بـه هرحـال ،ربـط هنـر بـه فلسـفه در موضـوع
حضوری هم از این ویژگی برخوردار است ،یعنی كلیتی هستیشناسـی و زیباییشناسـی اسـت و ایـن در هر دو
ندارد كه همه آن را ادراك كنند بلكه شخصی است او هسـت ،هـم زیبایـی و هم بحـث از وجـود .آنتولوژی
م یبیند ،م یشنود و ادراك م یكند .البته این ادراك پس از و وجودشناسـی .بنابرایـن مـا هنـر را جـدا از فلسـفه
آنكه ب هصورت علم حصولی و گزارههای علمی درآمد ،عام نمیدانیـم و جـا دارد در ایـن زمینه بحثهـای زیادی
شـود .البتـه چون فرصت نیسـت من نخواسـتم بیشـتر م یشود و همه م یتوانند از آن استفاده كنند.
مهـم این اسـت كه ما بدانیـم آن فضای گسـتردة عالم از ایـن صحبـت كنم .یـك مقدار هـم تكرار كـردم تا
ـكـه بـه آن ملكـوت یـا جبـروت م یگوین د عالـم ماده جایـگاه بحـث معلوم باشـد و نتیجـة مورد نظـر من نیز
نیسـت و مـاورای عالـم ماده اسـت .ایـن عالـم از انواع بیان شـده باشـد .
والسلام علیكم و رحمهالله و بركاته زیبایـی ُپر اسـت و هنرمند كسـی اسـت كـه م یتواند با
8