Page 74 - فصلنامه فرهنگی-خبری شماره 3
P. 74

‫شماره سوم‪ :‬بهار ‪1398‬‬

            ‫هـم بـه جـاه حضـرت خیرالاتام‬                ‫احسان غذا به فقیران و یتیمان و درماندگان تا دو‬        ‫مناسبت‌های فصل بهار‬
      ‫هـم بـه جـان مرتضـی بـاران بـده‬                   ‫روز طول می‌كشد و بعد به دستور امام جماعت‪ ،‬مردم‬
                                                        ‫شهر روز‌ة باران می‌گیرند و همراه با امام جماعت‪،‬‬
            ‫بندگانــت عاجزاننــد‌ای خــدا‬               ‫به‌سمت محل قبلة دعا عزیمت می‌كنند‪ .‬در روز اجرای‬
      ‫لطـف و احسـانی نمـا بـاران بـده‬                   ‫مراسم‪ ،‬مردم روز‌هدار‪ ،‬به‌تدریج تا ساعت هشت صبح به‬
                                                        ‫محل قبله دعا وارد می‌شوند‪ .‬همه‌مردم لباس سفید و تمیز‬
     ‫گزیده‌ای از آیی ‌نهای ماه رمضان‬                    ‫م ‌یپوشند و دو ركعت نماز م ‌یخوانند و سپس امام دو‬
                                                        ‫خطبه م ‌یخواند و به درگاه خدا استغاثه كرده و تقاضای‬
                ‫روز والون‬                               ‫باران می‌كند و مردم «آمین» می‌گویند‪ .‬بعد از خطبه‪،‬‬
                                                        ‫شش نفر از جوانان پانزده تا بیست ساله از جمعیت جدا‬
‫از آیین‌های نمایشی مردمان استان فارس در ایام‬            ‫می‌شوند و پیش می‌افتند و یك نفر از آنان شعر و دعای‬
‫ماه مبارك رمضان‪ ،‬برپایی آیین «روز والون» است‪ .‬این‬       ‫باران را م ‌یخواند و جوانان و مردم نیز جواب می‌دهند‪.‬‬
‫آیین اختصاص به زوج‌هایی دارد كه به‌تازگی زندگی‬
‫مشترك خود را آغاز كردند و نخستین همراهی با ماه‬                        ‫قسمتی از شعر باران به این شرح است‪:‬‬
‫مبارك رمضان را با آغاز زندگی مشترك تجربه می‌كنند‪.‬‬                   ‫ای خداونـد بـه مـا بـاران بـده‬
‫در اجرای این آیین‪ ،‬خانواده داماد‪ ،‬هدایایی را برای‬             ‫رحـم فرمـا تـو‪ ،‬بـه مـا بـاران بـده‬
‫خانواده عروس می‌فرستند‪ .‬این هدایا شامل شیرینی‪،‬‬                      ‫هم بـه حـق مصطفی ختم ال ُر ُسـل‬
‫برنج‪ ،‬پوشاك‪ ،‬چادر‪ ،‬سجاده و خوراك ‌یهایی است كه‬                ‫هـم بـه حـق مرتضـی‌‪ ،‬بـاران بـده‬
‫بیشتر در ایام ماه صیام پای سفره‌های سحری و افطار‬                    ‫مـا ضعیفـم و ذلیلیـم‌ای خـدا‬
                                                              ‫لطـف فرمـا تـو‪ ،‬بـه مـا بـاران بـده‬
                                  ‫استفاده می‌شود‪.‬‬                   ‫ما به درگاه تو روی آورده‌ایم‬
‫در شكل سنتی برپایی آیین «روز والون»؛ خانواده داماد‬          ‫كن اجابت ایـن دعا‪ ،‬باران بده‬
‫این هدایا را در مجمعه م ‌یگذارند و همراه یكی از بزرگان‬     ‫مردوزن‪،‬پیروجوان‪،‬خردوبزرگ‬
‫فامیل نزد فامیل عروس و یا به خانه عروس م ‌یفرستند‪.‬‬            ‫منتظر هسـتند بـه ما بـاران بده‬
‫همچنین خانواده عروس نیز به سهم خود هدی ‌های را برای‬                 ‫سالبگذشت ونیامدرحمتی‬
                                                              ‫قحـط گشـته خالقـا‪ ‌،‬بـاران بـده‬
                                                                    ‫ما گنه‌كاریم و از جرم و گناه‬
                                                              ‫عـذر خواهیـم‌‪ ،‬ای خدا بـاران بده‬
                                                                    ‫نه زراعت‪ ‌،‬نه گیاهی از زمین‬
                                                              ‫آمـده بیـرون خـدا باران بده‬
                                                                    ‫یاغیاث‌المستغثیناسقنا‬
                                                             ‫تو كریمی‌ای خدا باران بده‬

                                                                                                              ‫‪72‬‬
   69   70   71   72   73   74   75   76   77   78   79