Page 11 - فصلنامه فرهنگی-خبری شماره 5
P. 11
شماره پنجم :پائیز 1398
مصاحبه خواهشمند است درخصوص اخلاق و اندیشه زشـت منسـوب نکردهانـد .هرچند کـه مثا ًل گزنفون
ایرانیان باستان و میراثی که از ایشان برای نسل دوران کـوروش را از زمـان داریـوش برتـر دانسـته
جدید به جای مانده و میتواند راهگشای زندگی از اسـت .در رسـاله آلکیبیـادس افلاطـون ،سـقراط بـه
نابسامانیها و بداخلاقیها باشد ،توضیح بفرمایید؟ آلکیبیـادس تذکر میدهـد که رقیب او شـاهان ایرانند
هیچ قوم و مردمی همیشه پاک و صاحب اندیشه و بایـد بتوانـد بـا آنهـا همـاوردی کنـد امـا در دوره
و خرد و معرفت و فضیلتهای اخلاقی نبوده است و جدیـد تاریخ غربی با تحریف سـخن آیسـخولوس در
نیست .ایرانیان هم گاهی آراسته به اخلاق نیکو بودهاند نمایشـنامه پارسـیان (ایرانیـان) پیـروزی در ماراتون
و زمانهایی که انحطاط در تاریخشان راه یافته به را پیـروزی آزادی بـر بردگـی خواندنـد و این سـخن
زشتخویی و بدکرداری و موارد دیگر مبتلا شدهاند .در را بـزرگان تفکـر اروپا و حتـی بعضی از نویسـندگان
ارداویرافنامه آمده است که «ایرانیان از زمان زرتشت خودمـان نیـز تکـرار کردنـد بیآنکـه بیاندیشـند در
جهـان قدیـم هرگـز از تقابل تا سیصد سال با پاکی و آئین
میـان آزادی و بردگـی و اکنـون ایران را در زبـان و فرهنگ و زندگی کردند تا اسکندر
روح آزادی و روح بردگـی ادب و دیـن و معارفش باید شـناخت گجسته آمد و پراکندگی و
حرفـی به میـان نیامـده و به و البتـه ایـن زبـان و فرهنـگ را پریشانی بهوجود آورد و
فکر نویسـندگان و فیلسوفان در حـدود جغرافیـای کنونـی ایـران اخلاق و ایمان مردمان تباه
محـدود نبایـد دانسـت بلکـه آن را شد» اما اینکه ایرانیان برده
قدیـم هـم نرسـیده بود. در مسـاحتی از سـند تـا مدیترانـه و صفت و بیبهره از فضایل
در آغاز قرن نوزدهم از سـیحون تـا خلی جفارس و سـواحل اخلاقی بودهاند آورده غربیان
میلادی جیمزموریه دیپلمات دوره جدید و متأسفانه
انگلیسی با وصف کردار
و رفتار و گفتار درباریان ارونـدرود بایـد دید. نویسندگان و صاحبنظرانی
فتحعلیشاه که البته اخلاقی مانند بوسوئه و مونتسکیو
(هم در نامههای ایرانی و هم در روحالقوانین) و موارد نبود و نسبت دادن آن خلقیات زشت به همه ایرانیان،
دیگر است تا میرسد به حاجی بابای اصفهانی اثر چنین وانمود کرده است که ایرانیان همیشه زشت کردار
و ضعیفالنفس و سست عنصر و ترسو و بیخرد بودهاند. جیمز موریه و ...
یونانیـان از آیسـخولوس نویسـنده نمایشـنامه دریغا که وقتی روح ملتها اثر آندره زیگفرید به فارسی
ایرانیـان (و کسـی کـه در ماراتـون بـا ایـران جنگیده ترجمه شد با اینکه او هم پیروزی یونانیان در ماراتون را
اسـت) گرفته تـا اسـترابون (جغرافیـدان یونانی) هرگز پیروزی آزادی بر بردگی دانسته بود ،بعضی از هموطنان
در مـورد ایـران بـا تحقیـر سـخن نگفتهانـد .افلاطون ایران دوست ما از آن استقبال کردند و در تفسیر آن
در آلکیبیـادس یا هرودوت در تاریـخ خود و گزنفون احیان ًا به توجیه ضعفهای اخلاقی مردم ایران پرداختند.
در کوروشنامـه (تربیت کـوروش) ایـران را رقیب و از عجایب اینکه از قرن هفدهم تا این زمان هیچ کدام
حریـف یونـان شـمرده و هرگـز آنـان را بـه صفات از کسانی که به اخلاق ایرانیان پرداختهاند (تا آنجایی
9